به گزارش خبرگزاری حوزه، ذوالفقار ناصری «دبیر پنل باور به تناسخ در همایش بین المللی جاودانگی نفس در اسلام و مسیحیت» که به همت پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد، به ارائه گزارشی از این پنل پرداخت و اظهار داشت: در این پنل، چهار مقاله با عنوانهای «تناسخ ملکوتی دنیوی و اخروی در فلسفه اسلامی» از دکتر یاسر حسینپور، «بررسی ابعاد مختلف تناسخ در فلسفه اشراق» از خانم فهیمه ثری، «بررسی مهمترین دلایل تجربی اثبات تناسخ» از حجت الاسلام والمسلمین حمید فلاحتی و «بررسی تطبیقی جاودانگی تناسخی نفس در اسلام ومسیحیت » از حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی یوسفی ارائه شد.
وی با بیان اینکه در مقاله نخست که با عنوان «بررسی تطبیقی جاودانگی تناسخی نفس در اسلام و مسیحیت» ارائه شد، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمدتقی یوسفی، گفت: جاودانگی نفس، مسئلهای است که با یکی از آموزههای بنیادین ادیان ابراهیمی به ویژه اسلام و مسیحیت یعنی معاد و زندگی پس از مرگ، گره میخورد؛ بقای نفس فرضهای متفاوتی دارد که یکی از آنها جاودانگی تناسخی نفوس انسانی است که در اصطلاح مشهورش، دستکم به دو معنا به کار میرود: معنای نخست، سیر نفس در چرخه تناسخی ابدان است که بر این اساس معادی که در ظاهر شریعت بر آن تأکید شده روی نخواهد داد، بلکه نفس هر کسی یک سلسله توالد و تجدید حیات را طی میکند و پیاپی از بدنی به بدن دیگر وارد میشود و این روند پیدرپی در یک سلسلۀ بیانتها ادامه مییابد.
دبیر پنل «باور به تناسخ» تصریح کرد: متون دینی مسیحت و اسلام در رد معنای نخست و جایگزینی آن به جای معاد هماهنگاند، همچنانکه متکلمان مسیحی و مسلمان نیز در دفع سیر نفس در چرخه تناسخی ابدان همنظرند؛ معنای دوم عبارت است از تناسخ در ساختار معاد جسمانی، به این صورت که نفس در آخرت و رستاخیز هم بسان حیات دنیوی دارای بدنی عنصری مناسب با حیات اخروی خواهد بود؛ ظهور آیات فروانی از کتاب مقدس و قرآن کریم و همچنین روایات مأثور از انبیا و اوصیای الهی تحقق معاد جسمانی به جسم عنصری است.
وی با بیان اینکه در مقاله دوم که با عنوان «بررسی ابعاد مختلف تناسخ در فلسفه اشراق» ارائه شد، خانم فهیمه ثری به ارائه پرداخت و افزود: با تفاوت های بسیاری که در نحله های تناسخ باور در نحوه اعتقاد به تناسخ وجود دارد، شباهتهایی نیز در این زمینه دارند که یکی از مهمترین آنها اعتقاد به بازگشت به حیات از طریق تولدهای مکرر است.
ناصری اظهار داشت: همچنین ایشان اتفاق نظر دارند که روح در انتخاب زندگی بعدی خود آزادی و اختیاری ندارد و در همه این نحلهها هدف از تناسخ، پالایش انسان و رسیدن به رهایی کامل (نیروانا) است. اسلام دینی معادباور است که با آموزه تناسخ سازگاری ندارد؛ ازاینرو تقریباً تمامی حکمای مسلمان، همچون ابنسینا و ملاصدرا با تناسخ مخالفت کردهاند و حکم به باطلبودن این نظریه دادهاند؛ در این میان برخی اندیشمندان مانند سهروردی به نوعی به این نظریه تقرّب پیدا کردهاند. او تنها فیلسوفی است که در آثار مختلف خود در این باب بطور متفاوت نظر داده است؛ و بر این اساس است که عدهای او را قائل به تناسخ محسوب کردهاند.
وی با بیان اینکه در مقاله سوم که با عنوان «تناسخ ملکوتی دنیوی و اخروی در فلسفه اسلامی» ارائه شد، دکتر یاسر حسینپور در ارائه خود گفت: تناسخ اصطلاحات متعددی دارد؛ تناسخ ملکوتی شکلگیری نفس انسانی است، به صورتی که مناسب با نیات، ملکات و اعمال اوست؛ چنانکه گفتهاند هیچ مذهبی نیست، مگر اینکه نوعی از تناسخ را پذیرفته است؛ صدرالمتألهین - بر خلاف گذشتگان خود- چونان یک فیلسوف یگانهانگار که قائل به ترکیب اتحادی نفس و بدن است، قرائتی خاص از تناسخ ملکوتی ارائه میدهد که میتوان گفت گامی رو به پیش در تصویر برزخِ یادشده در شریعت است ولی با اعتقاد به دو موجود مغایر با هم یعنی روح و بدن و همچنین اعتقاد به وجود مثالی روح، تناسخ ملکوتی شکل تازهای مییابد.
دبیر پنل "باور به تناسخ" اظهار داشت: در این نوشتار، پس از ذکر معانی متعدد تناسخ و بررسی پیشینه آن ها، با ذکر مبانی انسانشناختی مورد وثوق خود، تصویری تازه از تناسخ ملکوتی ارائه خواهیم داد؛ در تناسخ ملکوتی مورد پذیرش ما، روح هر انسان مطابق با صفات و ملکاتی که از طریق رفتارهای اختیاری او پدید آید، تغییر شکل میدهد؛ ازاینرو، هر انسانی با وجود شباهت در شکل ظاهری با دیگر انسانها، شکل باطنی مختص به خود را دارد که تمام حقیقت شخصیت و هویت او را تشکیل میدهد.
وی با بیان اینکه در مقاله چهارم که با عنوان «بررسی مهمترین دلایل تجربی اثبات تناسخ» ارائه شد، حجت الاسلام والمسلمین حمید فلاحتی گفت: امروزه موضوع حیات پس از مرگ توسط فراروانشناسان، روانشناسان، روانپزشکان و روانشناسان دین از کلاسهای آموزشی نظری خارج شده و وارد آزمایشگاههای تجربی شده است؛ آنها با اتخاذ رویکرد پسینی، استفاده از مواد خام استدلالات فلسفی و کلامی را کنار گذاشته به بررسی پدیدهای مانند تجربه نزدیک به مرگ و هیپنوتیزم روی آوردهاند.
ناصری خاطرنشان کرد: نتیجه این شیوه پژوهش در مواردی این شده که ضمن اثبات بقای روح، تناسخ یا زندگیهای متوالی نیز به اثبات رسیده است؛ این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه، ادعای اثبات تناسخ بر اساس رویکرد تجربی را جمعآوری کرده و در مقام داوری، ادعاهای مطرحشده را در بوته نقد قرار داده است؛ با بررسی ابعاد مختلف ادعای دیدن زندگیهای گذشته در حالت نزدیک به مرگ یا خلسه هیپنوتیزمیِ این نتیجه بهدست میآید که هر چند اصل این رویکرد از نظر جامعه علمی روشی پذیرفته شده، ولی امکان اثبات تناسخ بر اساس ادعای مطرحشده وجود ندارد؛ از این پدیده برای اثبات اصل جاودانگی بقای روح و اصالت آن میتوان بهره گرفت.